خلاقیت و شغل معلمی

وقتی معلم تازه کار بودم، از برنامه درسی جعبه‌ای( برنامه درسی که بدون انعطاف هست) انتقاد می‌کردم. احساس می کردم سرآشپزی هستم که مجبور به استفاده از همبرگر ساز ماشینی است یا هنرمندی که مجبور می شود با اعداد و شماره گذاری نقاشی کند. به نظر می‌رسید که آنها خلاقیت را از این حرفه خارج کرده‌اند و من به عنوان یک ماشین و یا رباتی که یک فیلمنامه از پیش نوشته شده را تحویل می‌دهم گیر افتاده ام.

 

با رهبر تیمم ملاقات کردم و گفتم: “من فقط می‌خواهم فرصتی برای خلاقیت داشته باشم.”

 

“شما این شانس را دارید” تنها چیزی بود که او پاسخ داد. «خلاقیت فقط ساختن چیزهای جدید نیست. خلاقیت در واقع حل کردن مشکلات است و در چارچوب محدودیت ها کارایی دارد”

 

من گفتم: “اما ما باید از این برنامه درسی مشخص و بدون انعطاف پذیری استفاده کنیم.”

 

او در جواب من گفت : “برو از مدیر مدرسه بپرس که آیا می توانی آن را اصلاح کنی. بگویید که می خواهید «متمایز کنید.» آنها این کلمه را دوست دارند. سپس از جعبه به عنوان محل شروع خود برای چیز بهتری استفاده کنید.”

 

در کمال تعجب، برنامه درسی جعبه‌ای نوشته نشده بود. فقط به شکل دقیق و ساختار یافته بود (ایده ای که امیدوارم به زودی آن را بررسی کنم). این چارچوبی بود که می توانستم از آن برای ساختن استفاده کنم. این مجموعه ای از تمام چیزی بود که می توانستم روی آن مانور بدهم. رهبر تیم من درست می گفت. این فرآیند هک و اصلاح ذاتاً خلاقانه بود. این مرا به سمت حل مسئله و تفکر واگرا سوق داد. اما با بررسی جزییات تکمیلی، کنجکاوی من نیز را نیز برانگیخت. من از طریق آن تجربه،  چیز ارزشمندی یاد گرفتم. حتی وقتی همه چیز را از ابتدا طراحی نمی کردم، می توانستم یک معلم خلاق باشم!!

 

و در پایان ، متوجه شدم که تعریف شخص خودم از خلاقیت بسیار کوچک و محدود بوده است !!

 

ما به تعریف بزرگتری از خلاقیت نیاز داریم.

 

وقتی اصطلاح “معلم خلاق” را می شنوید، به راحتی می توانید تصویر یک معلم را با میز آشفته یا وسایل کاردستی پراکنده در سراسر اتاق تداعی کنید. یا ممکن است برعکس فکر کنید شما نوع فضاهای مرتب و تابلوهای اعلانات بی عیب و نقص و مضامینی که در واقع شبیه تصاویر Pinterest هستند را می بینید. و اگر این نوع معلم،  شما هستید، قول می دهم که شما را مسخره نمی کنم. من واقعاً از آن فضاها شگفت زده شدم. یا مانند معلمی که می‌خواهد تمام مطالب را از ابتدا طراحی کند و او دیگران را مسخره می‌کند که به او گفته می‌شود از یک برنامه درسی تجویز شده استفاده کند.

 

با این حال، “یک نوع خلاقیت” واحدی وجود ندارد. بلکه «انواع خلاقیت ها» وجود دارند که هدایای منحصربه‌فردی را ارائه می‌کنند که می‌تواند یادگیری را متحول کند و جرقه نوآوری دهد. هرچه تنوع “ذهنیت خلاق” را بیشتر بشناسیم، در ادغام خلاقیت در فرهنگ و برنامه درسی کلاس بهتر می شویم. در این فرآیند، ما نه تنها در هویت خلاق خود شکوفا می‌شویم، بلکه به خلاقیت دانش‌آموزان خود نیز ارج می‌نهیم.

 

در زیر برخی از رویکردهای خلاقانه ای که معلمان می توانند در توسعه کلاس های درس خلاق استفاده کنند، آورده شده است. همانطور که هر کدام را مطالعه می کنید، به این فکر کنید که با کدام نوع بیشتر ارتباط برقرار می کنید. به یاد داشته باشید که هیچ یک از اینها ذاتا بهتر از بقیه نیستند. آنها به سادگی یک عدسی برای نحوه مشاهده کارهای خلاقانه هستند. علاوه بر این، حتی زمانی که یک رویکرد غالب داریم (من یک هنرمند و یک معمار هستم)، می‌توانیم مهارت‌های خلاقانه خود را با استفاده از روش‌های دیگر نیز ارتقا دهیم. آن تجربه با برنامه درسی تجویز شده مرا به سمت یک هکر، یک فضانورد و یک مهندس سوق داد.

 

1.       هنرمند

این معلم دوست دارد چیزهایی را از ابتدا خلق کند. او را خواهید دید که در تمام تابستان مشغول توسعه مطالب جدید و رویاپردازی پروژه های جدید برای دانش آموزان است. اگرچه هنرمند منابع دیگر را کشف خواهد کرد، هدف معمولاً الهام بخشی است تا پذیرش. برخی از معلمان ممکن است همه اینها را اتلاف وقت بدانند. چرا چرخ را دوباره اختراع کنیم؟ اما برای هنرمند، یک سوال بهتر ممکن است این باشد که چرا چرخ را اختراع نکنیم؟ اگر هر چرخ یکسان به نظر می رسید، دنیا بسیار خسته کننده می شد!

 

برای هنرمند، این کمتر در مورد سیستم ها یا ساختارها است و بیشتر در مورد طراحی چیزهای واقعی است که بچه ها دوست دارند. در هر صورت، هنرمند ممکن است علیه هر ساختاری که به نظر می رسد کار خلاقانه را خفه می کند، شورش کند. بنابراین وقتی هنرمندان یک ابتکار جدید را مسخره می کنند، قرار نیست منفی باشد. آنها واقعاً از این واقعیت گیج شده‌اند که کسی مانعی در مسیر ایجاد چیزی جدید ایجاد می‌کند و نسبت به این که چگونه سیستم‌های استاندارد شده روح‌شکنی می‌توانند برای بچه‌هایی که درگیر کار خلاق هستند، حساس باشند.

 

این معلمان در محیط هایی با استقلال خلاقانه پیشرفت می کنند. آنها تمایل دارند خلاقیت را طبیعی، آشفته و ذاتی بدانند. . . خوب . . عادی برای هنرمندان، بحث در مورد داده ها در مقایسه با داستان های پر جنب و جوش یادگیری سرد و عقیم است.

 

2.       گیک

این معلم خلاق است به این معنا که مجذوب ایده ها است و دائماً در تلاش است تا چیزها را تغییر دهد. سیستم ها و ساختارها به اندازه ایده ها و محتوا برای گیک ها جذاب هستند. این معلم می‌خواهد چیز جدیدی بسازد، اما همچنین می‌خواهد مدل‌های موجود را کشف کند و اثربخشی را با داده‌ها کنترل کند (البته داده‌هایی که در واقع دقیق و معنادار هستند). اگر هنرمند خلاقیت را آشفته بداند،  Geek ارزش ایجاد نظم از هرج و مرج را می بیند.

 

اگر شما هم شبیه من هستید، با شنیدن کلمات “بر اساس تحقیق” یا “داده محور” کمی به خود می لرزید. اما برای گیک، این اصطلاحات ذاتاً بد نیستند آنقدر که اشتباه فهمیده شوند. گیک همه چیزهای اطلاعاتی را دوست دارد. نظریه صرفاً نظریه نیست. این چارچوبی است برای درک علت اتفاقات. تحقیق مفهومی دور از دسترس نیست. این چیزی است که به ما امکان می دهد بدانیم چه چیزی کار می کند. از دست دادن خلاقیت در اینجا آسان است زیرا اغلب ظریف و پیچیده است. با این حال، Geek  قادر است با سیستم هایی مانند یک زمین بازی ذهنی بازی کند.

 

گیک ممکن است در مقایسه با هنرمند همیشه خلاق به نظر نرسد، زیرا چیزهای جدیدی که او خلق می‌کند همیشه استعداد هنری آشکاری ندارند. با این حال، گیک ها می توانند به مدارس یادآوری کنند که گاهی اوقات خلاقیت از طریق سیستم ها و ساختارها اتفاق می افتد. گاهی اوقات خلاقیت در چارچوبی که از داده هایی که به طور منظم جمع آوری می کنیم به بهترین شکل عمل می کند.

 

وقتی یک گیک می‌تواند با یک هنرمند همکاری کند، یک آهنگ، یک آهنگ و رقص زیبا و رایگان وجود دارد. آنها به یکدیگر یادآوری می کنند که سیستم ها و داستان ها ذاتاً ارزشمند هستند و به تجربیات مشترک ما به عنوان معلم مرتبط هستند.

 

3.       معمار

مانند گیک، معمار قادر است جنبه سیستمی خلاقیت را ببیند. با این حال، بر خلاف Geek، معمار معمولا از طراحی سیستم های جدید لذت می برد. بنابراین، در حالی که Geek بر روی تکرارهای کوچک و بهینه سازی سیستم تمرکز می کند، معمار می تواند سیستم های جدیدی را از ابتدا توسعه دهد.

 

در بسیاری از موارد، معمار به عنوان یک “نوع خلاق” در نظر گرفته نمی شود زیرا او برای طراحی چیزی به کار مشترک سایر انواع خلاق متکی است. در این شرایط، معمار به نظر نمی‌رسد «سازنده» باشد، زیرا سیستم‌ها یکپارچه و تقریبا نامرئی به نظر می‌رسند. اما مانند هر معماری واقعی، آن ساختارهای نامرئی تأثیر عمیقی بر مردم دارند.

 

ببینید، بهترین معماران می‌توانند دیدگاه خلاقانه‌ای را به گونه‌ای بیان کنند که آشفتگی فردی هنرمند را با تفکر سیستمی گیک پل بزند. نتیجه چیزی است که در ابتدا آنقدر خلاق به نظر نمی رسد که رهبری «دست از کار» باشد. با این حال، بهترین معماران در به کار انداختن دیگر انواع خلاقانه با طراحی یک سیستم نامرئی که در آن خلاقیت رشد می‌کند، استاد هستند. و معمار این کار را با تفکر عمدی در مورد سیستم ها و افراد و علم و هنر انجام می دهد.

 

4.       مهندس

در حالی که معمار سیستم جدیدی را طراحی می کند، مهندس تمایل دارد بر رفع مشکلات تمرکز کند. بنابراین، متن تاریخ بد است؟ چگونه می توانیم آن را تعمیر کنیم؟ چگونه می توانیم چیز جدیدی اضافه کنیم؟ چه چیزی را می توانیم جایگزین کنیم؟ چه چیزی را می توانیم قاطی کنیم؟ نوعی آزمون فرضیه Mythbusters وجود دارد که این رویکرد خلاقانه را هدایت می کند. برخلاف هنرمند، این معلم مجبور نیست هر بار چرخ را دوباره اختراع کند. اگر یک منبع عالی وجود دارد که کار می کند، چرا به ساختن چیز جدیدی زحمت بکشید؟ در عوض، این معلم می‌خواهد چرخ را تغییر دهد و آن را تعمیر کند و تست کند که کدام چرخ بهتر کار می‌کند.

 

برای مهندس، خلاقیت به معنای مداوم تلاش، آزمایش، تجزیه و تحلیل و پالایش است که ادامه دارد. با این حال، برخلاف Geek، مهندس قادر است چارچوب‌ها را رها کند و داده‌ها را نادیده بگیرد تا به طور متفاوت درباره یک مشکل فکر کند. اگر گیک بخواهد بداند چرا همه چیز کار می کند، مهندس بیشتر به چگونگی کار کردن چیزها و اینکه چگونه می توانیم کارها را متفاوت انجام دهیم علاقه مند است.

 

گاهی اوقات تشخیص خلاقیت یک مهندس سخت است زیرا بسیار کاربردی و عملی به نظر می رسد. مانند معلم ریاضی که قبلاً ذکر شد، این نوع معلمان اغلب از درک مشارکت خلاقانه خود شکست می خورند زیرا هنری یا زیبایی شناسی نیستند. کار یک مهندس لزوماً زیبا نیست، اما به روشی کاملاً آپولو 13 کار می کند.

 

5.       هکر

 

در حالی که هنرمند اغلب در ایجاد چیزی جدید در سیستم پیشرفت می کند، هکر کمی خرابکارتر است و فعالانه برای از بین بردن یک سیستم شکسته کار می کند تا چیزی بهتر ایجاد کند. از این نظر، هکر ذاتاً مخرب است. با این حال، این تخریب تقریباً همیشه در خدمت یک هدف خلاقانه است. با وارونه کردن سیستم ها، هکر می تواند جایگزین جدیدی ارائه دهد.

هکرها اغلب سوء تفاهم‌ترین معلمان در یک مدرسه هستند، زیرا افراد تصور می‌کنند که رعایت نکردن یواشکی آنها به نوعی خودسرانه یا منفی است. با این حال، چیزی که آنها از دست می دهند این است که یک هکر اغلب با بی عدالتی های آرامی که بچه ها با آن روبرو هستند هماهنگ است.

یادم می آید معلمی داشتیم که از رعایت برخی قوانین امتناع می کرد. او فکر می‌کرد احمقانه است که باید قوانینی را روی دیوار بگذارد، بنابراین آنها را با فونت 5pt  روی یک دفترچه یادداشت گذاشت. او از این که بچه ها برای ناهار باید در یک خط مستقیم راه بروند متنفر بود، بنابراین به بچه ها اجازه داد هر طور که می خواهند راه بروند و سپس گفت: «منتظر پیشرفت حرفه ای مبتنی بر خط بودم. من قبلاً هرگز در خطوط مستقیم راه نرفته‌ام و فقط به توانایی خود در آموزش به بچه‌ها اطمینان ندارم که چگونه این کار را انجام دهند.” وقتی باید بسته‌های آماده‌سازی آزمون را قبل از یک آزمون استاندارد انجام می‌دادیم، او به بچه‌ها گفت که هر جای خلی را که می‌خواهند پر کنند و تا آخر مسابقه بدهند تا بتوانند در عوض یک رمان بخوانند.

 

بسیاری از معلمان این معلم را یک شورشی می دانستند که خودسرانه از قوانین سرپیچی می کرد. با این حال، چیزی که آنها از دست داده بودند، قلب او برای دانش آموزان بود. من هنوز یک کنفرانس والدین و معلمان را به یاد دارم که در آن یکی از والدین گفت: «آن مرد زندگی من را در دوران دبیرستان نجات داد. من در یک باند بودم و از مدرسه متنفر بودم و این را به او گفتم. گفت: من هم همینطور. از مدرسه متنفرم اما من عاشق یادگیری هستم.» سپس او به من کمک کرد که خواندن را یاد بگیرم.

 

هکرها همیشه سیستم ها را نابود نمی کنند. اغلب، آنها راه های جدیدی برای استفاده از یک سیستم، ایده یا منبع پیدا می کنند. کمتر به «هکر رایانه» و بیشتر به «هک زندگی» فکر کنید. در این لحظات، هکر به اندازه‌ای که راه جدیدی برای استفاده از یک سیستم فعلی ایجاد می‌کند، چیزی که خراب است را تعمیر نمی‌کند یا چیزی جدید ایجاد می‌کند. در اینجا، هکر همه چیز را به روشی ترکیب می کند که هیچ کس قبلاً تلاش نکرده بود.

 

متأسفانه، در بسیاری از سیستم ها، هکر به عنوان مخرب دیده می شود. مردم کار خلاقانه ای را که در حال انجام شدن است از دست می دهند زیرا تحمل کمی برای تفکر متفاوتی که هکر ارائه می دهد ندارند. خیلی بد است، زیرا هکرها در تازه نگه داشتن چیزها و پیشبرد نوآوری در جاهایی که کمترین انتظار را دارند مهارت دارند.

 

6.       گارد یا مدافع امتیاز ( در بازی بسکتبال )

گاهی اوقات خلاقیت شامل ساختن چیزهایی است. شما چیزها را می سازید. شما چیزها را طراحی می کنید. و شما می توانید آن را با دو دست خود ببینید. اما گاهی اوقات چیزهایی که می سازید اصلا چیز نیستند. گاهی اوقات شما تفاوت ایجاد می کنید. شما یک رویداد را برنامه ریزی می کنید و مردم آن را خلاقانه نمی دانند زیرا این یک تجربه است تا یک محصول.

وقتی به نوابغ خلاق فکر می کنید، به احتمال زیاد قبل از اینکه به یک ورزشکار فکر کنید، یک هنرمند یا طراح را تصور کنید. با این حال، ورزش نیاز به خلاقیت زیادی دارد. توانایی شما در تفکر متفاوت در مورد یک موقعیت خاص برای موفقیت یک تیم بسیار ارزشمند است. و یکی از خلاقانه ترین پست ها در ورزش، گارد امتیاز یا پوینت گارد در بسکتبال است.

یک پوینت گارد قادر است در لحظه متفاوت فکر کند و در نتیجه فرصت ایجاد کند. بنابراین مجیک جانسون غیرقابل توقف بود زیرا او دائماً چشم انداز زمین را به شیوه ای جدید مشاهده می کرد و فرصت هایی را برای پیشرفت کل تیم ایجاد می کرد. همین خلاقیت در کلاس درس لازم است. وقتی معلمی رویکرد پوینت گارد را در پیش می گیرد، در مورد زمینه متفاوت فکر می کند و فرصت های جدیدی را برای دانش آموزان ایجاد می کند. نتیجه نهایی یک محصول نهایی نیست، بلکه تجربه‌ای است که دانش‌آموزان آن را پیش‌بینی نکرده بودند.

 

از دست دادن قدرت این رویکرد خلاق آسان است زیرا در بهترین حالت، آسان به نظر می رسد. با این حال، انجام آن سخت است. شما باید روی پای خود فکر کنید، در لحظه آگاه باشید و به چشم انداز متفاوت نگاه کنید. شما بخشی یک فعال و بخشی استاد شطرنج هستید.

 

7.       فضانورد

فضانورد معلمی است که همیشه در حال کشف ایده های جدید است. امروز بعدازظهر، وقتی این افکارم را در یک جلسه به اشتراک گذاشتم، معلمی گفت: «من بیشتر از هر چیز دزد هستم. من دوست دارم به کارهای خلاقانه ای که معلمان دیگر انجام می دهند نگاه کنم و سپس آنها را به تنهایی امتحان کنم.” من فکر می کنم این رویکرد خلاقانه فضانورد است. در اینجا، معلم با بازدید از مکان‌های دیگر، جستجوی اطلاعات جدید و در نهایت سفر به چشم‌انداز وسیع‌تری از ایده‌ها، به دنبال ایده‌ها و منابع است.

در نگاه اول، این شخص ممکن است خلاق به نظر نرسد (از این رو معلمی می گوید: “من بیشتر یک دزد خلاق هستم.”) اما چیزی عمیقا خلاقانه در این هنر مشاهده وجود دارد. فضانورد می داند که گاهی اوقات خلاقیت با حس شگفتی و کنجکاوی آغاز می شود.

از بسیاری جهات، فضانورد یک متصدی ارشد است. جستجوی ایده های جدید و کشف اطلاعات مرتبط و سپس آوردن آن به کلاس درس.

 

فضاهای مجاز

ما باید فضاهایی برای اجازه ایجاد کنیم که در آن به رویکرد خلاقانه هر فرد احترام بگذاریم. ما باید درک کنیم که اختلال هکر ناشی از تمایل به شکستن بی عدالتی در یک سیستم است نه صرفاً یک لجاجت سرسختانه و امتناع از پیروی از قوانین. ما باید بدانیم که هنرمندی که می‌خواهد برنامه درسی را از صفر بسازد، این کار را به دلیل نفرت از برنامه درسی بسته‌بندی شده انجام نمی‌دهد، بلکه میل به ساختن چیزی خاص برای دانش‌آموزانش دارد. ما باید بدانیم که معمار، در سیستم های ساختمانی، در واقع در حال ایجاد فرصت هایی برای آزادسازی پتانسیل خلاق در دانش آموزان است.

 

    منبع :
https://spencereducation.com/creativeapproach/

            

اشتراک گذاشتن این مطلب با دیگران

نویسنده مقاله:

یونس طاوسی
یونس طاوسیمدیر دپارتمان آموزش زبان بزرگسال
دانش آموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی هستم در مقطع Ph.D از دانشگاه اصفهان و از سال 1385 تاکنون به عنوان مدرس، مترجم و نویسنده فعالیت می‌کنم و از سال 1395 به عنوان مدیر دپارتمان آموزش زبان انگلیسی بزرگسال در مجتمع فنی تهران نمایندگی رشت مشغول به فعالیت هستم.

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها