بررسی یادگیری زبان مادری از دوران نوزادی تا قبل از مدرسه

در ابتد باید دانست که زبان اول کودک بخشی از هویت فردی، اجتماعی و فرهنگی اوست و همچنین تأثیر دیگر زبان اول، یادگیری و بازتاب الگوهای اجتماعی موفق و استفاده از آن ها هنگام مکالمه و گفتگو است. محققین اساساً استفاده عملی و ایجاد مکالمه را مسئول تمایز صلاحیت زبانی در نظر می گیرند در حالی که برخی استدلال می کنند که چیزی به نام “زبان مادری” وجود ندارد. درک این اصطلاحات کلیدی و همچنین درک معنای “غیر بومی” بودن و تاثیرات آن بر زندگی حائز اهمیت است. تحقیقات نشان می دهد، یک فرد غیر بومی ممکن است پس از حدود دو سال غوطه وری در یک زبان هدف تسلط منطقی را کسب کند، در حالی که  این موضوع برای یک کودک بین پنج تا هفت سال طول می کشد تا آن کودک در همان سطح به اندازه  هم سالان  بومی خود برسد. بنابراین  این  موضوع پیامدهایی را در آموزش افراد غیر بومی خواهد داشت.  نباید فراموش شود که زبان یک سیستم مشترک از نمادها و متشکل از ساختار، قواعد و معنا است. اگر کسی بگوید “مداد بده مرا لطفا” ما فوراً متوجه می‌شویم این روش صحیح استفاده از زبان و صحبت کردن نیست. در عوض ما می گوییم: “لطفا مدادم را به من بده”.  کودکان ساختار صحیح یک زبان را با گوش دادن به اطرافیان یا پرستاران خود در حین صحبت یاد می گیرند. درواقع،  زبان ها با کسانی که با سیستم های نمادین آشنا هستند به اشتراک گذاشته می شوند و از این طریق افرادآنها را می فهمند. کودک از بدو تولد از طریق ارتباطات غیرکلامی مانند حالات چهره، گریه و صداها و حرکات بدن شروع به برقراری ارتباط می کند.

تقریباً از 0 تا 4 ماهگی، صداهای کودک عمدتاً به گریه انعکاسی محدود می شود. آن ها هنوز از صداها استفاده نمی کنند بلکه به سادگی احساسات خود را به روشی که دارند بیان می کنند. این اولین تولید آن ها از آنچه محققان “صداهای نباتی” می نامند است. برخی براین باورند که در این مرحله، کودکان در حال بررسی خود هستند. اگرچه ممکن است تشخیص در اوایل کار دشوار باشد اما آن ها در این زمان شروع به ایجاد صداهای غرغر یا خنده می کنند.

با این حال، درک صداهای گفتار حتی قبل از تولد نیز ایجاد می شود. محققان کشف کرده اند که ضربان قلب نوزادان قبل از  تولد با صدای مادر کاهش می یابد. مطالعات بیشتر نشان داده است که صداهای جدیدی که از طریق بلندگو به سمت رحم هدایت می شود نیز می تواند باعث کاهش ضربان قلب شود و با تکرار صدا، در نهایت ضربان قلب دوباره افزایش می یابد و همچنین  بطور خارق العاده ای،  هنگامی که این آزمایش با داستان ها و شعرها امتحان می شود، ضربان قلب نیز با صداهای جدید  و با تکرار کاهش می یابد. به نظر می رسد که نوزادان می توانند یاد بگیرند که الگوهای گفتار و صداها را قبل از تولد تشخیص دهند.

تقریباً در 4 تا 6 ماهگی، نوزادان شروع به تولید صداهای بسیار بیشتری می کنند. در واقع  قبل از گفتن کلمات، نوزادان دوره‌ای از غرغر کردن را پشت سر می‌گذارند که در آن اصوات، لحن‌ها و ریتم‌های زبان را تمرین می‌کنند. آن ها یاد می گیرند صداهایی را که می شنوند تکرار کنند و اینکه چگونه حرکت زبان و لب هایشان صداهایی را که تولید می کنند تغییر می دهد. آن ها یاد می گیرند صدای خود را تعدیل کنند، فریاد بزنند و زمزمه کنند. آن ها در واکنش به محرک ها شروع به غر زدن می کنند و در نهایت از آن برای جلب توجه دیگران برای بیان نیازها و خواسته ها استفاده می کنند. در 9 تا 12 ماهگی غرغر کردن کودک ملودیک تر می شود.

بر اساس «روش چرخش سر»، نوزادان بین چهار تا هشت ماهگی به الگوهای گفتاری که مختص زبان خودشان است، واکنش نشان می‌دهند و همچنین دیده می شود که آنها به نام خود توجه کنند و نام‌های دیگر را تمیز دهند (از جمله نام‌هایی که استرس مشابهی دارند). در این مرحله نوزاد در حال یادگیری واج شناسی زبان خاص خود است. به عنوان مثال، صداهای بسیاری در زبان های دیگر وجود دارد که در انگلیسی وجود ندارد. کودک یاد می گیرد که بین واج های زبان خود و سایر زبان ها تمایز قائل شود. در واقع، در 10 تا 12 ماهگی نوزادان نسبت به تفاوت‌های صوتی در زبان‌های دیگر که در زبان (یا زبان‌هایی) که با آن‌ها در تماس هستند، وجود ندارد، حساس می‌شوند. این مرحله همچنین مرحله ای است که در آن کودکان یاد می گیرند کلمات را تشخیص دهند و حتی معنای آنها را درک کنند و این یک شاهکار است!! بزرگسالان و کودکان از طریق مکالمه عادی یاد بگیرند که الگوهای صوتی را که تکرار می‌شوند، انتخاب کنند و به آنها معنا ببخشند.

احتمالاً از طریق ترکیبی از گفتار هدایت شده توسط کودک، مشاهده مکرر و توانایی ذاتی، تا پایان سال اول، نوزادان ممکن است دایره لغاتی از 50 کلمه یا بیشتر داشته باشند. می توانید از یک کودک 10 ماهه بپرسید که ماشین آبی او کجاست و به احتمال زیاد به اطراف نگاه می کند یا به آن اشاره می کند، شاید حتی به سمت آن بخزد. با این حال، آن ها در این مرحله قادر به بیان کلمات نیستند. برای باز کردن دهان و تولید یک صدای خاص زمان و تمرین نیاز است. آن ها این کلمات و معانی را ذخیره می کنند و آرام آرام یاد می گیرند که صدا ایجاد کنند. در نهایت آن ها را کنار هم می گذارند و یاد می گیرند که کلمات را بیان کنند.

اولین کلمات کودک تقریباً در 14 تا 20 ماهگی تولید می شود. این یک دستورالعمل کلی است بنابراین همه کودکان دقیقا آن زمانی که دانشمندان می گویند شروع به صحبت کردن نمی کنند و حتما تفاوت هایی وجود دارد. در حقیقت، کودکان با کلمات محتوایی شروع می کنند. اینها عبارتند از «مادر» یا «بابا» یا «کتاب» یا «ماشین». در این مرحله اولیه، کنار گذاشتن همخوان ها یا خوشه های همخوان از ابتدا یا انتهای یک کلمه رایج است. گاهی اوقات یک کلمه ممکن است نمایانگر یک فکر کامل باشد. برای مثال (( بو)) ممکن است به معنای «برای من کتاب بخوان» باشد. اگر نوزادی بطری بخواهد و تازه شروع به یادگیری استفاده از زبان برای دستور دادن کرده است، ممکن است به شیشه شیر خود اشاره کند، بگوید (یا فریاد بزند) “با” یا “بابا”، که واضح است، “حالا شیشه شیرم را به من بده!” ا لبته این زمانی مشکل ساز می شود که کودک فریاد بزند “BA!” و والدین نمی دانند که آیا او یک بطری می خواهد یا یک توپ یا یک کتاب، یا فقط می خواهد فریاد بزند.

خیلی زود، بین 18 تا 24 ماهگی و یا شاید کمی بیشتر، واژگان گفتاری شروع به”فراگیر” شدن می کنند. این جهش واژگان است و از یک کلمه جدید هر چند روز یا بیشتر به چندین کلمه جدید در روز می رسد ( به طور متوسط 22 تا 37 کلمه جدید در ماه).  این البته از کودکی به کودک دیگر متفاوت است. در این مرحله است که کودکان با تقلید شروع به یادگیری کلمات می کنند. این زمانی است که بزرگسالان شروع به شنیدن کلماتی می‌کنند که ترجیح می‌دهند نشنوند و ای کاش نمی‌گفتند!!!!!!!!!!!!!!

از حدود 2 سالگی، یا زمانی که کودکان واژگانی در حدود 50 کلمه دارند، آنها شروع به رشته کردن دو کلمه محتوایی برای نشان دادن مکان می کنند، “بابا رفته است”. مالکیت، “سگ مال من”؛ یا عمل، “آب مامان”(( به این گفتار تلگرافی نیز گفته می شود)). این را می توان کاملاً یک “دستاورد” نامید زیرا درک معنایی زبان را نشان می دهد. نه تنها کلمات، بلکه زمینه، و تفاوت بین کلمات عمل و اشیاء.

جملات چند کلمه ای بین 2 تا 3 سالگی شروع به پدیدار شدند می کنند. در ابتدا آنها بیشتر از کلمات محتوایی استفاده می کنند که اغلب بدون ترتیب دستوری معقول در کنار هم قرار می گیرند. “نوشیدنی آب مامان” احتمالاً به معنای “مامان برای من آب بیاور” است. “گفتگوی تلفنی بابا مادربزرگ” به این معنی است که بابا با مادربزرگ تلفنی صحبت می کرد (یا شاید مادربزرگ تلفنی با بابا صحبت می کرد) . ما می دانیم که در این مرحله آنها ترتیب کلمات و زمینه را درک می کنند و به زودی می توانند آنها را به صورت کلامی بیان کنند. به تدریج، از طریق تمرین، آنها شروع به تسلط بر مورفولوژی زبان می کنند و شروع به اضافه کردن پسوندهایی در نهایت، آنها به نحو زبان تسلط پیدا می کنند، به طوری که “بابا مادربزرگ تلفنی صحبت می کند” تبدیل به “بابا دارد با مادربزرگ تلفنی صحبت می کند”. در این مرحله کودک مطمئناً قادر به برقراری ارتباط است و بقیه دوران کودکی خود و در واقع بزرگسالی خود را با گسترش دایره لغات و دانش زبان خود سپری خواهد کرد.

بخشی از مقاله علمی ” بررسی یادگیری زبان مادری از دوران نوزادی تا قبل از مدرسه

نویسنده و محقق زبان: یونس طاوسی

مدیر دپارتمان زبان های خارجی بزرگسال مجتمع فنی تهران

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها